آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان
|
رنگين كمون
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی* باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
بايدبراي خودهنري دست وپاكنم سخت است جاده همسفري دست وپاكنم اين كفش هاي تنگ به پايم نمي شوند مثل پرنده بال وپري دست وپاكنم شور دلم به شعر فروكش نمي كند بايد گلوي تازه تري دست وپا كنم يك سينه داشتم كه درآتش كباب شد حالا مصمم جگري دست وپاكنم دنيا به درد زندگي من نمي خورد اسرار عشق مختصري دست وپا كنم انگارشب هميشه به جانم مسلط است بايدبگردم وسحري دست وپاكنم بر خيزم ازبراي وضودير ميشود بايدبراي خودم هنري دست وپاكنم
|
|||||||||||||||||
![]() |